سیسمونی "1"
بفرمایین تو ,اتاق خودتونه آقا کیان
...
عکس ها رو پانوراما و بر خلاف عقربه های ساعت گرفتم ,من و بابایی سعی کردیم همه چیز برای ورودت آماده باشه عزیزم و امیدواریم خوشت بیاد ...
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۳۵ ق.ظ توسط زهرا
|
سیسمونی"3"
داخل کمدها ,گلم
...
ادامه نوشته

بالشتک قرانی که مامان جون پارسال از قم خریده بودن!
اون سگ کناریش رو هم مامان شهناز از کیش اورده بودن!
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰ ق.ظ توسط زهرا
|
سیسمونی"16"
باز هم لباس ,قلب مامان
...
ادامه نوشته

این 2 تا لباس رو مامان شهناز زمانی که رفته بودن مکه از اونجا واست اورده بودن و به خونه خدا طوافشون دادن ,حیف که طفلکی نموند تا ببینه ...
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۵:۴۵ ب.ظ توسط زهرا
|
کادوهای سرسیسمونی
سلام پسر قشنگم
ادامه نوشته

دیروز دایی حمید و زندایی زهرا و خاله الهام و خاله مریم و خاله فری با امیر علی و امیر مهدی و حسام اومدن خونه مون و کادو اوردن برای تولد مامانی و سرسیسمونی واسه پسری قشنگم !
عکسای کادوهای تو رو واست میذارم که یادگاری داشته باشی عزیزم
...
اینا کادوهای خاله فری که وقتی دید کلاه نداری فقط واست کلاه خریده !
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۹:۱۱ ق.ظ توسط زهرا
|