رب پختن!
یادش به خیر همه همسایه ها نوبتی جمع
میشدن و توی رب پختن به همدیگه کمک میکردن و ما هم نلبکی به دست هر یه ساعت
یه بار میپرسیدیم پخت؟؟؟
تازه واسه صرفه جویی توی مصرف گاز کپسولی از هیزم استفاده میکردن که از کارگاه نجاری پدرم تامین میشد!
وای چه طعمی داشت اون رب گوجه ها!!!
تازه واسه صرفه جویی توی مصرف گاز کپسولی از هیزم استفاده میکردن که از کارگاه نجاری پدرم تامین میشد!
وای چه طعمی داشت اون رب گوجه ها!!!
+ نوشته شده در جمعه هجدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۳ ق.ظ توسط زهرا
|
همیشه دلم میخواست ...