پیکان!
یادش به خیر اگه یه نفر یه مهمونی نسبتا بزرگ میگرفت سر کوچه یه صف مداد رنگی از پیکان های رنگ و وارنگ تشکیل میشد!!!
پدرم ابی فیروزه ای/ عمو بزرگه ابی کم رنگ/ عمو کوچیکه قهوه ای/ شوهر عمه زرد کم رنگ/ دایی بزرگ پدر زرد قناری و ...
تازه کلی هم به ماشیناشون مینازیدن که چیه؟ فرمونش انگلیسیه!!!
با اون پیکان ما نصف ایران رو گشتیم!
من هم تا کوچولو بودم جام همیشه توی طاقچه عقب بود!
پدرم واسمون شعر دختر شیرازی رو میخوند و ما هم جواب میدادیم و اینطوری یه وقتی به خودمون میومدیم میدیدیم به مقصد رسیدیم!
پدر : دختر شیرازی!؟ ( با لحن صدا زدن )
ما : جونم؟؟؟ ( با لحن جواب دادن )
پدر : دختر شیرازی! ( با لحن تمنا )
پدر : موهاتو به من بنما تا شوم راضی! ( درخواست )
ما : موهامو میخوای چه کنی بی حیا پسر!؟!؟!؟ ( با لحن سوال متعجبانه )
ما : کمند تو بازار ندیدی اینم مثل اونه! ( با لحن یاداوری )
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه ( با لحن تاکید )
دختر شیرازی
جونم
دختر شیرازی
ابروتو به من بنما تا بشم راضی
ابرومو میخوای چه کنی بی حیا پسر
کمون تو بازار ندیدی اینم مثل اونه
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه
دختر شیرازی
جونم
دختر شیرازی
چشماتو به من بنما تا بشم راضی
چشمامو میخوای چه کنی بی حیا پسر
بادوم تو بازار ندیدی اینم مثل اونه
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه
دختر شیرازی
جونم
دختر شیرازی
لباتو به من بنما تا بشم راضی
لبامو میخوای چه کنی بی حیا پسر
قیطون تو بازار ندیدی اینم مثل اونه
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه
دختر شیرازی
جونم
دختر شیرازی
سینت رو به من بنما تا بشم راضی
سینمو میخوای چه کنی بی حیا پسر
لیمو تو بازار ندیدی اینم مثل اونه
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه
پدرم ابی فیروزه ای/ عمو بزرگه ابی کم رنگ/ عمو کوچیکه قهوه ای/ شوهر عمه زرد کم رنگ/ دایی بزرگ پدر زرد قناری و ...
تازه کلی هم به ماشیناشون مینازیدن که چیه؟ فرمونش انگلیسیه!!!
با اون پیکان ما نصف ایران رو گشتیم!
من هم تا کوچولو بودم جام همیشه توی طاقچه عقب بود!
پدرم واسمون شعر دختر شیرازی رو میخوند و ما هم جواب میدادیم و اینطوری یه وقتی به خودمون میومدیم میدیدیم به مقصد رسیدیم!
پدر : دختر شیرازی!؟ ( با لحن صدا زدن )
ما : جونم؟؟؟ ( با لحن جواب دادن )
پدر : دختر شیرازی! ( با لحن تمنا )
پدر : موهاتو به من بنما تا شوم راضی! ( درخواست )
ما : موهامو میخوای چه کنی بی حیا پسر!؟!؟!؟ ( با لحن سوال متعجبانه )
ما : کمند تو بازار ندیدی اینم مثل اونه! ( با لحن یاداوری )
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه ( با لحن تاکید )
دختر شیرازی
جونم
دختر شیرازی
ابروتو به من بنما تا بشم راضی
ابرومو میخوای چه کنی بی حیا پسر
کمون تو بازار ندیدی اینم مثل اونه
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه
دختر شیرازی
جونم
دختر شیرازی
چشماتو به من بنما تا بشم راضی
چشمامو میخوای چه کنی بی حیا پسر
بادوم تو بازار ندیدی اینم مثل اونه
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه
دختر شیرازی
جونم
دختر شیرازی
لباتو به من بنما تا بشم راضی
لبامو میخوای چه کنی بی حیا پسر
قیطون تو بازار ندیدی اینم مثل اونه
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه
دختر شیرازی
جونم
دختر شیرازی
سینت رو به من بنما تا بشم راضی
سینمو میخوای چه کنی بی حیا پسر
لیمو تو بازار ندیدی اینم مثل اونه
ولیکن نرخش گرونه ولیکن نرخش گرونه
+ نوشته شده در جمعه هجدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۱ ق.ظ توسط زهرا
|
همیشه دلم میخواست ...